زری‌بافی و مخمل بافی از صنایع دستی و هنرهای ظریفی است که از دیرباز در کشور ما رواج بسیار داشته‌است. بااینکه تاریخ پیدایش زری‌بافی به‌طور دقیق معلوم نیست ولی آنچه از نوشته‌های پیشینیان و نظرات مورخان نتیجه گرفته می‌شود این است که در حدود دوهزار سال پیش، محصولات ابریشمی و بافندگی ایران، در آسیا و اروپا اعتبار و شهرت خاصی داشته و بهترین پارچه‌های زری و مخمل و انواع دیگر آن، به‌دست هنرمندان و صنعتگران با ذوق ایرانی بافته می‌شده‌است.
در دوران سلطنت ساسانیان هنر زری‌بافی به سرحد کمال و اوج ترقی رسید و زری‌هایی که در این دوره تهیه می‌شده دارای ظرافت و لطافت خاصی بوده‌است.
در قبر«شارلمانی» پادشاه معروف فرانسه، یک قطعه پارچه زربفت متعلق به دوران سلطنت ساسانیان به‌دست‌آمده که در زمره شاهکارهای هنری بشمار می‌آید. در این پارچه زربفت به‌حدی ذوق هنری و ظرافت به‌کاررفته که مایۀ اعجاب و شگفتی بیننده است. قطعۀ دیگری از زری‌های دوره ساسانی نیز در موزۀ تاریخی پارچه‌های شهر «لیون» در فرانسه موجود است که باستان‌شناسان آن را متعلق به قرن چهارم میلادی می‌دانند. در سایر موزه‌های بزرگ جهان مانند موزه سلطنتی لندن و موزۀ واشنگتن و آرمیتاژ لنینگراد نیز پارچه‌های دیگری موجود است که امتیاز و ارزش پارچه‌های زری ایران را ثابت می‌نماید.
زربفت های دورۀ ساسانی به‌قدری مورد توجه بودند که از تمام نقاط دنیا خواستار آن‌ها بودند و وقتی کسی به ایران مسافرت کرد، بهترین هدیه‌ای که می‌توانست به میهن خود ببرد یک قطعه زری بود.
فن زری‌بافی در دوران صفویه به منتهای کمال خود رسید. پارچه‌هایی که در دوران شاه‌عباس بافته می‌شدند، در همۀ تاریخ مانند ندارند. شاردن، سیاح فرانسوی، شرح جالبی از نساجی ایران می‌دهد: «ایرانی‌ها آن را زرباف می‌نامند. صدها نوع ساده، دورو و نوعی مخملی نیز وجود دارد. مخمل‌های زری که در ایران بافته می‌شوند، بسیار زیبا هستند. امتیاز خاص این پارچه‌های زیبا آنست که گویی تا ابد دوام می‌آورند و این‌که زر و سیم آن‌ها همان قدر بادوام است که تار و پود شان و همواره درخشش و رنگ خود را حفظ می‌کنند».
زری‌های دورۀ ساسانی بیشتر به نقوش اسب‌سوار و اشکال مختلف هندسی و جانوران و پرندگان و شکارگاه‌ها و تصاویری منقوش است که مبین اعتقادات و همچنین معرف تصورات ایرانیان دورۀ باستان می‌باشد. زری‌باف های آن زمان در رنگ‌آمیزی و ایجاد تناسب و هماهنگی رنگ‌ها نهایت ذوق و سلیقه را بکار می‌بردند. با انقراض سلسلۀ ساسانی، صنایع دستی و هنرهای باستانی ما مدت‌ها با انحطاط و زوال به انحطاط و زوال کشیده شد تااینکه در زمان سلجوقیان، عشق به هنر و صنعت در مردم زنده شد و بافتن پارچه‌های زری و شال‌های ممتاز تا حدودی رونق یافت. در دوران استیلای مغول بار دیگر هنرهای باستانی ایران روند نزولی پیمود و به‌علت قتل‌عام‌هایی که در شهرهای ایران می‌شد، بیشتر هنرمندان و صنعتگران کشته شده‌اند و آن عدۀ معدود از آنان که باقی‌مانده بودند به اطراف و اکناف متواری شده و زندگی پر بیم و هراس خود را در اختفا و انزوا سپری می‌کردند. با ظهور سلسلۀ صفویه یک‌بار دیگر به هنرهای ملی کشور ما، جان تازه‌ای دمیده شد و درنتیجۀ تشویق و ترغیب سلاطین هنرپرور صفویه از جامعه هنرمندان و صنعتگران،کلیۀ صنایع باستانی و هنرهای ملی به راه پیشرفت و ترقی رهنمون شد و خاصه هنر زری‌بافی به سرحد کمال رسید و با توجه مخصوص شاه‌عباس کبیر به این فن و جمع‌آوری استادان و هنرمندان از سایر نقاط ایران و متمرکز ساختن آنان در اصفهان، دوران طلایی و درخشان این هنر فرارسید و هنرمندان نامی و عالی‌قدری که به‌علت عدم تشویق و نداشتن وسیله در گوشه انزوا به سر می‌بردند، کوشش‌های هنری خود را با دلگرمی و اطمینان، مجدداً آغاز نمودند و در شهرهای مختلف از قبیل اصفهان، کاشان و یزد کارخانه‌های متعدد زری‌بافی احداث گردید و انواع زری‌های مرغوب و زیبا با نخ‌های طلا و نقره (گلابتون و نقده) بافته شد.
آنچه براساس شواهد و نمونه‌های مختلف مسلم است، انواع مذکور با درجات مختلفی از مرغوبیت بافته می‌شدند. مقایسه نمونه‌های مختلف، شاخص مرغوبیت را عمدتاً در نوع الیاف، شیوۀ بافت و گاه شیوه‌های تزئینی مشخص می‌سازد. چنان‌که در بافت زربفت مرغوب از گلابتون با روکش فلز طلا و نقره استفاده می‌شد که به دلیل قیمت گران، خاص طبقه اشراف و درباریان بود ولی پارچه‌های زربفت نیز با الیاف گلابتون که روکش آن‌ها از فلزات ارزان‌قیمت بود، بافته می‌شدند که مورد استفادۀ عموم قرار می‌گرفتند.
بعد از دوران صفویه، به‌علت تغییرات تدریجی که در نوع و فرم لباس پدید آمد، مصرف زری به‌تدریج متروک شد و برای تزئین و تجمل منازل مورد استفاده قرار گرفت. از زری‌های دوره صفویه، آثاری در موزه ایران باستان، موزه آستان قدس رضوی، موزه حضرت معصومه در قم و موزۀ کلیسای ارامنه در جلفا باقی است که زیبایی و پیشرفت هنر عهد صفوی را می‌شناساند. ازاین‌پس تا زمان فتحعلی‌شاه زری‌بافی در کشور ما رونق و رواجی نداشت.
دربافت زربفت مرغوب از گلابتون با روکش طلا و نقره استفاده می‌شد که به دلیل قیمت گران، خاص طبقۀ اشراف و درباریان بود؛ ولی پارچه‌‌های زربفتی نیز با الیاف گلابتون که روکش آن‌ها از فلزات ارزان قیمت بود، بافته می‌شدند که مورد استفاده عموم قرارمی‌گرفتند.
در اوایل دورۀ پهلوی ، این هنر تقریبا به جز در چند زیرزمین خانه‌های سنتی کاشان، یزد و اصفهان در جای دیگری وجود نداشت تا اینکه خبر بافت پارچه‌های زربفت در کاشان به گوش رضاشاه می‌رسد و همزمان با گشایش مدرسۀ صنایع مستظرفۀ قدیم، یکی از استادان بزرگ این رشته به تهران منتقل شد و این رشتۀ رو به نابودی را در شرایط سخت گسترش داد.
متأسفانه در سالیان اخیر بافت این آثار ارزشمند به شدت محدود شده و حتی صادرات آن متوقف گردید. بسیاری از استادان، رفته‌رفته بازنشسته شده و بسیاری نیز چهره در خاک کشیدند؛ صنایع دستی هنرآفرینان فرانام با استفاده از نقوش اصیل ایرانی و به کمک استادکاران چیرۀ این هنر به تولید پارچه های زریبافی اصل همت گماشته و تولیدات خود را متناسب با پوشش دنیای امروز عرضه نموده است تا گامی در رونق دوبارۀ این هنر ارزشمند برداشته و آن را به جهانیان معرفی نماید.